زندگی نامه نجیب الله، از ریاست «خاد» تا ریاست «جمهوری» .
محمد نجیبالله احمدزی معروف به دکتر نجیبالله در سال ۱۳۲۶ خورشیدی در کابل به دنیا آمد، ولی پدر او، اختر محمد، اصلاً از قوم احمدزی پشتون های پکتیا بود. پدر نجیب الله در سالهای دهه ۱۳۴۰ خورشیدی وابسته تجاری کنسولگری افغانستان در پشاور پاکستان بود.
نجیب الله در سال ۱۳۴۰ خورشیدی از لیسه حبیبیه کابل فارغ شد و در سال ۱۳۵۴ از دانشگاه کابل در رشته پزشکی مدرک گرفت.
نجیب الله پلکان ترقی را در حزب دموکراتیک خلق از جنبش دانشجویی در کابل آغاز کرد و تا بالاترین مقام حزبی و دولتی رسید.
او آخرین رئیس جمهوری دولت تحت حمایت شوروی سابق در افغانستان بود که در مقایسه با ۳ رئیس جمهوری پیش از خود نفوذ بیشتری در میان مردم و هواداران حزب داشت.
فعالیت های حزبی
او در سال ۱۳۴۴ به حزب دموکراتیک خلق پیوست، به خواندن آثار مارکسیستی آغاز کرد و در سخنرانی در همایش های دانشجویی و حزبی مهارت یافت.
او بزودی در میان اعضای حزب در دانشگاه به فرد شناخته شده ای مبدل شد و با پیشرفت سریع در تشکیلات سازمانی بزودی در حلقه افراد بسیار نزدیک به ببرک کارمل، رهبر بخش جناح پرچم حزب درآمد.
نجیب الله زمانی که هنوز دانشجوی دانشگاه کابل بود، دولت ظاهر شاهی او را دو بار زندانی کرد و نشریه پرچم، تنها نشریه حزب دموکراتیک خلق در آن زمان خبرهای زندانی شدن او و دیگر اعضای حزب را منتشر می کرد.
اما نجیب الله در زمان کودتای هفتم ثور۱۳۵۷، که منجر به سرنگونی رژیم محمد داوود و استقرار دولت به رهبری حزب دموکراتی خلق در افغانستان شد، رئیس اداره امور دانشجویان دانشگاه کابل بود.
رژیم کودتایی او را در ماه سرطان ۱۳۵۷ به سفارت افغانستان در تهران فرستاد، ولی دیری در مقام سفارت نماند و به کشور فراخوانده شد.
نجیب الله برای مدتی به مسکو رفت و در جدی سال ۱۳۵۸ با اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی سابق، به کشور بازگشت.
رئیس ‘خاد’ ( خدمات امنیت دولتی )
او این بار به ریاست سازمان نیرومند اطلاعاتی دولت تحت حمایت شوروی موسوم به خدمات امنیت دولتی (خاد) رسید و بسیاری از افغانها از سازمان خاد در این دوره خاطرات بدی به یاد دارند.
شکنجه و کشتار جمعی مخالفان دولت در بسیاری از مناطق افغانستان، از جمله کابل، به ویژه در میدان تمرینات نظامی ارتش، پلیگون، در شرق کابل، خاد را به دستگاهی بدنام و نجیب را به “قصاب کابل” معروف ساخت.
زمانی که نجیب الله در سال ۱۳۶۵ به دبیر کلی حزب و سپس به ریاست جمهوری رسید هم هنوز تصویری که مردم از دوره ریاست او در سازمان خاد در ذهن داشتند، همچنان زنده بود.
همچنین وقتی که او سیاست “آشتی ملی” را برای مصالحه با مخالفان، به ویژه گروههای مجاهدین اعلام کرد هم مخالفان او نپذیرفتند که او واقعاً تغییر کرده است.
اصلاحات
نجیب الله در دوره ریاست جمهوری خود دست به اصلاحات گسترده ای در نظام و سیاست های حزبی وارد کرد، حتی نام حزب را تغییر داد و حزب دموکراتیک خلق را به حزب وطن تغییر نام داد.
او جرگه بزرگی را در سال ۱۳۶۶ برگزار کرد و این جرگه قانون اساسی جدیدی را به تصویب رساند. در این قانون اساسی آزادی های زیادی برای شهروندان کشور، از جمله آزادی رسانه ها و تشکیل احزاب سیاسی تضمین شد.
احترام به “دین مقدس اسلام” و پیروی از آن برای دولت الزامی شد و نجیب الله حتی خود در برخی از گردهمای های مذهبی در کابل شرکت می کرد.
خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، ۲۶ دلو۱۳۶۷ و کودتای نافرجام شهنواز تنی، وزیر دفاع دولت نجیب الله در ۱۶ دلو ۱۳۶۸، از مهمترین رویدادهای نظامی دوره ریاست جمهوری او شمرده می شود.
نجیب الله با خروج نیروهای شوروی از افغانستان با سخنرانی های مردم پسند خود از طریق رادیو و تلویزیون دولتی با لحن صمیمانه و خودمانی تلاش کرد سیاست آشتی جویانه خود را توسعه دهد.
اما گروههای مجاهدین مستقر در پاکستان و ایران این سیاست او را ناشی از ضعف دولت کابل و نوعی نیرنگ تلقی کردند و در سال ۱۳۶۸ خورشیدی عملیات بزرگی را با هدف سقوط دولت نجیب الله در جلال آباد در شرق افغانستان آغاز کردند.
ولی این عملیات با شکست سختی مواجه شد و این شکست نظامی به نحوی این پیام را به مجاهدین رساند که دولت او علی رغم خروج ارتش شوروی سابق از افغانستان، همچنان به قوت خود باقی است.
سقوط
با این همه، نجیب الله به ادامه سیاست آشتی ملی خود تشکیل اداره موقت و حتی برگزاری انتخابات را پذیرفت، اما اختلافات درونی در سالهای آخر حکومتش، او را در آستانه سقوط قرار داد.
دولت نجیب الله با مخالفت جنرال عبدالرشید دوستم، از فرماندهان عمده شبه نظامیان طرفدار دولت نجیب در شمال افغانستان، با فروپاشی حتمی مواجه شد.
در نخستین ماه سال ۱۳۷۱ خورشیدی نجیب الله تصمیم به کناره گیری از قدرت و خروج پنهانی از کشور گرفت، اما سربازان تحت امر جنرال دوستم در فرودگاه کابل مانع خروج او از کشور شدند.
زمانی که راه خروج از کشور هم بروی نجیب الله بسته شد، او به دفتر نمایندگی سازمان ملل در کابل پناه برد و حدود ۵ سال در آنجا بود.
گروههای مجاهدین در هشتم ثور ۱۳۷۱ خورشیدی وارد کابل شدند؛ پس از آن بزودی درگیری های مسلحانه در شهر کابل آغاز شد و این جنگ ها تا پنج سال در کابل و تا ده سال دیگر در مناطق مختلف افغانستان ادامه یافت.
پس از قتل
ادامه جنگ های میان گروهی در افغانستان و به ویژه قتل نجیب الله به دست طالبان در پنجم میزان سال ۱۳۷۵ او را در میان گروهی از مردم، بخصوص هواداران او، به “قهرمان” مبدل کرد.
پس از سقوط طالبان در خزان سال ۱۳۸۰ خورشیدی، که بازار عکس های رهبران مجاهدین، به ویژه حامد کرزی، رئیس جمهوری دولت پس از طالبان و احمد شاه مسعود، فرمانده مشهور مجاهدین گرم شد، عکس های نجیب الله هم در کنار عکس های آنها قرار گرفت.
در سالهای اخیر مجموعه سخنرانی ها و تصاویر ویدئویی او بر روی سایت های اینترنتی و کتابفروشی های کابل و تقریباً همه شهر های افغانستان پیدا می شود. حتی عکس های او با عنوان “قهرمان شهید” در سالنامه ها به چاپ می رسد.
با این همه، سایه سنگینی که ریاست او در سازمان خاد بر شخصیت نجیب الله افگند، از ذهن بسیاری از افغانها زدوده نشده و آنها هنوز هم او را با همین تصویر و از همین زاویه می شناسند.
#داکترنجیب #نجیب_الله #افغانستان #حزب_خلق